کـافه شـعر

شعری که زندگیست ...

کـافه شـعر

شعری که زندگیست ...

فاضل نظری

دوشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۳، ۰۸:۳۴ ق.ظ

ناگریز از سفرم بی سر و سامان چون باد
به گرفتار رهایی نتوان گفت آزاد

  • کـافِه شِـعر

نظرات  (۵)

گرفتار = گرفته ی یار
پاسخ:
گرفته ی یار

آری گرفتار = گرفته ی یار
سلام دوست عزیز...

بسیار عالی .. من عاشق شعرم.. بشه بهشون بگی شعر خودمم شعر میگم.. می تونید توی وبم ببینید...

خیلی لذت بردم هم از شعرا هم از عکسا
این که مردم نشناسند تو را غربت نیست
غربت آن است که یاران ببرندت از یاد ...
پاسخ:
آفرین ، خیلی زیبا بود
ممنونم از حضورتون

  • علی افشار
  • فاضل همیشه عالی بوده ... البته که تو کتاب ضد حرف جدیدی نداشت 
    هم دعا کن گره از کار تو بگشاید عشق
    هم دعا کن گره تازه نیفزاید عشق
    قایقى در طلب موج به دریا پیوست
    با از مرگ نترسید اگر باید عشق
  • سُر. واو. شین
  • شعرای آقای نظری فوق العاده ن! , بیشتر بذارین ازشون :D

    از سخن چینان شنیدم آشنایت نیستم
    خاطراتت را بیاور تا بگویم کیستم !
    پاسخ:
    حتما
    :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">